????هر از گاهی
????خودت را هَرَس كن.
????شاخه های اضافیت را بزن.
????پای تمام شاخه بریده هایت بایست.
????تمام سختی هایت.
????دردهایت.
????باغبانی کن خودت را.
????خاطرات بدت را.
????سَبُك كن فكرت را.
????از هرچه آزارت می دهد.
????ریاضیدان باش.
????حساب و کتاب کن.
????خوبیهای زندگیت را جمع کن.
????آدمهای بدِ زندگیت را کم کن.
????همه چیز خوب می شود.
????قول.
????خوب می شود. ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ????ﺑﺨﻨﺪﯼ
????ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺷﯽ
????ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﺩﻧﯿﺎ ﮐﻢ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ
????ﭘﺲ ﺑﺨﻨﺪ ﻭ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺵ.
????ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﺮﺩﻩ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﺩ
????ﭘﺲ ﺷﺎﺩﯼ ﺑﺨﺶ ﺑﺎﺵ
????ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﮐﻪ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺸﯽ
????ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻞ ﮐﻤﺒﻮﺩ ﺍﮐﺴﯿﮋﻥ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ
????ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻕ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ . ????ﺍﻣﺮﻭﺯ . ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺳﺖ،
????ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ
????ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ .
لطفاً اورجینال باشید اصلِ اصل.
با خودتان صادق باشید.
جودی گارلند گفته است " همیشه بهترین ورژن خودتان باشید به جای اینکه ورژن دوم یک نفر دیگر باشید."
جای تنها کسی که میتوانید باشید، خودتان هستید.
َوَ لطفاً از خودتان بپرسید :
اگر آنچه که هستید را دوست ندارید، چرا بقیه باید دوستتان داشته باشند؟
اين اصالت و «خود بودن» باعث میشود علاوه بر داشتن حال خوب، موثر و محبوب باشيد
کینه کینه می آورد؛ خشم خشم
می آورد و نفرت نفرت می زاید.
اگر حافظ تفسیر « مروت و مدارا» را
آسایش دو گیتی می دانست، نخواست
که فقط بیتی گفته باشد لا به لای هزاران
هزار بیت بلکه خواست فلسفه ای را به
ما گوشزد کند که فهمیدنش و عمل کردن
به آن عمری مجاهدت می خواهد و تمرین . فهمیدن این بیت آسان نیست؛
چه رسد به عمل کردن به آن.
اگر می خواهی قصه جهان را بفهمی
ناچاری که روایت های دیگران را هم
بشنوی، قصه ای که تنها راویش تو
باشی منصفانه نخواهد بود.
برای تماشای زندگی با همه بزرگیش
باید از خانه ات از کوچه ات از شهرت
از سرزمینت از زمانه ات بیرون بیایی
و جایی بالاتر و دورتر از خودت بایستی
و تماشا کنی تا از کج فهمی و تعصب هایت
کمی فقط کمی کاسته شود.
من با شما تمرین مروت و مدار می کنم در
جامعه ای که خشونت در لابه لای سلول های
آدم هایش لانه کرده، اگر از این مسیر نرویم،
اگر اینها را با هم تمرین نکنیم،
سرنوشتشان همان خواهد شد که در مناطق
دیگر خاورمیانه شد ، برادر کشی و
مخالف کشی و قبیله کشی و دشمن کشی.
پدرم دلواپس آینده برادرم است! اما حتی یک بار هم اتفاق نیفتاده که با هم به کافی شاپ بروند، در خیابان قدم بزنند و گاهی بلند بخندند.
برادرم نگران فشار کاری پدرم است!
اما حتی یک بار هم نشده خواستههایش را به تعویق بیندازد تا پدر برای مدتی احساس راحتی کند.
مادرم با فکر خوشبختی من خوابش نمیبرد اما حتی یک بار هم نشده که با من در مورد خوشبختیام صحبت کند و بپرسد: فرزندم چه چیزی تو را خوشحال میکند؟
من با فکر رنج و سختی مادرم از خواب بیدار میشوم، اما حتی یک بار نشده که دستش را بگیرم با او به سینما بروم، باهم تخمه بشکنیم، فیلم ببینیم و کمی به او آرامش بدهم.
روانشناسان به این حالت آلکسی تایمی یعنی فقر کلمات در بیان احساسات می گویند.
در فرهنگ ما این مریضی یک رسم مرسوم است! احساساتت را پنهان کن و نشان نده .
از یک طرف در خلوت خود، دل مان برای این و آن تنگ میشود، از طرف دیگر وقتی به هم میرسیم انگار که لال مانی میگیریم!
انگار نیرویی نامرئی، فراتر از ما وجود دارد که دهان مان را بسته تا مبادا چیزی در مورد دلتنگیمان بگوییم!
تکلیف مان را با خودمان روشن نمیکنیم.
یکدیگر را دوست میداریم اما آن قدر شهامت نداریم که دوست داشتنمان را ابراز کنیم!
ما آدمهای فقیری هستیم!
البته فقیری که در کلماتش احساسات را پنهان میکند.
آن قدر در بیان احساسات مان آلکسی تایمیک (فقیر در بیان احساسات و ابراز علاقه) هستیم که صبر میکنیم تا وقتی عزیزی از دست رفت، آن وقت تا آخر عمر برایش شعر بگوییم.
از یک جا به بعد، باید این سکوت خطرناک را شکست و راه افتاد.
از یک جا به بعد باید پدر به فرزندش بگوید که چقدر دوستش دارد.
از یک جا به بعد باید فرزند، دست پدر را بگیرد و با هم قدم بزنند.
از یک جا به بعد باید مادر فرزندش را به یک شام دونفره دعوت کند.
از یک جا به بعد باید فرزند در گوش مادرش بگوید: چقدر خوب است که تو را دارم.
از یک جا به بعد باید کسی که دوستش داریم بداند که چقدر با بودنش حال ما را خوب کرده است.
???? و چه خوب است، آن از یک جا به بعد، همین حالا باشد.
????????????????آنچه هست????????????????
به جای مقاومت در برابر تغییرات ، تسلیم تغییرات شوید. بگذار زندگی با شما باشد نه برعلیه شما. اگر فکر می کنید "زندگی من به سرازیری خواهد رفت" نگران نباشید. چگونه می دانید پایین بودن از بالا بودن بهتر نیست؟ انسان نیک از هیچ کس شکایت نمی کند. او به کاستی ها و اشتباهات نگاه نمی کند. زندگی بدون عشق هیچ اهمیتی ندارد. از خود نپرسید که چه نوع عشقی را باید جستجو کنید ، معنوی یا مادی ، الهی یا دنیوی ، شرقی یا غربی . تقسیمات منجر به شکاف های بیشتر می شود. عشق هیچ برچسب و تعریفی ندارد. عشق همان چیزی است هست، خالص و ساده.
عشق آب زندگی است و یک عاشق روحِ آتش است!
جهان هنگامی که آتش ،عاشقِ آب باشد ، متفاوت می شود. جهان یک وجود کاملاً بی همتا است. همه چیز و همه کس با تعدادی رشته های نامرئی به هم وصل می شوند. قلب کسی را نشکنید ، به پایین تر از خود بی احترامی نکنید. غم و اندوه انسانی در آن طرف جهان می تواند موجب رنج تمام جهان شود. شادی فردی می تواند موجب لبخند تمام دنیا شود. بیشتر درگیری ها و تنش ها ناشی از زبان است. اینقدر به کلمات توجه نکنید.
در کشور عشق ، زبان هیچ جایگاهی ندارد.
عشق ساکت است.
شمس_تبریزی
درباره این سایت